بازم تابستون اومد
پسر عزیزم تابستون 93 بهت خیلی خوش گذشت اکثر روزا با هم میرفتیم پارک و شما کلی تاب بازی میکردی و کیف میکردی تازه شعر تاب تاب عباسی رو هم میخوندی تا تا عباسی عباسی خدایا اهی ننداسی اگه بنداسی ببل ماما بنداسی ببل بابا بنداسی بعد از کلی بدو بدو و بازی میبردمت برات کله پاچه میخریدم و نوش جون میکردی البته فقط گوشتاشو دوست داشتی هرچند نمیدونم اون گوشتا کجا میرفت چون از بس شیطونی میکردی لاغر شده بودی ولی خداروشکر سلامت بودی اینجا پارک آب و آنشه اینجام موش کوچولو نشسته تو آفتاب تا خشک شه اینجام رفته بودیم باغچه بابائی اینجام که با اتولت ...
نویسنده :
مامی رهی
20:14